چاقی و ارتباط آن با عزت نفس پایین
صرفِ داشتن آگاهی از اینکه اضافه وزن باعث عدم جذابیت فرد برای دیگران میشود، حس انتقاد کردن از خود بروز پیدا میکند و فرد آرام آرام ارزش وجودی خود را زیر سوأل میبرد، مخصوصا در دنیایی که باربی بودن و لاغر بودن مُدِ روز بحساب می آید. اگر این رویه ادامه پیدا کند عزت نفس فرد کاهش پیدا میکند و در این حالت احساس بی ارزشی بروی تمام ابعاد زندگی فرد سایه می افکند.
چاقی اثرات مخرب جسمی و روانی زیادی با خود به همراه دارد طوری که باعث کاهش کیفیت زندگی، افزایش خطر بیماریهای متعدد جسمی، ابتلا به افسردگی، اضطراب و تحمیل هزینه های پزشکی میشود. اگر افراد چاق هیچ اقدامی برای کاهش وزن خود نکنند در کوتاه مدت احساس بی ارزشی کرده و عزت نفس پایینی خواهند داشت.
من عزت نفس دارم؟
احساس ارزش و احترامی که فرد برای خود قائل است طوری که به عنوان انسانی شایسته شادمانی، موفقیت و پیشرفت خود را در نظر بگیرد. این احساس از دوران کودکی و ابتدا تحت تأثیر والدین و اعضای خانواده و بعدها مدرسه و محیط کار شکل میگیرد. عزت نفس ثابت و همیشگی نیست بلکه نگرش و باوری است که میتواند تحت تأثیر تجربه های بعدی تغییر کند.
عزت نفس پایین:
عوامل مختلفی مثل تنبیه شدن در کودکی، شکستهای پی در پی، خصوصیات ظاهری و بدنی مثل چاقی، فقر مالی و نداشتن هدف در مراحل مختلف زندگی در انسان احساسی دال بر خلاء و بی ارزشی را بوجود میآورد که عزت نفس پایین نامیده میشود. اینجاست که فرد خود را محکوم به رنج در نظر میگیرد و سطح شادکامی و خوشحالی او کاهش مییابد. برای تغییر و بهبود شرایط تلاش نمیکند چون خود را لایق آن نمیداند.
عزت نفس بالا:
زمانی که فرد خود را لایق احترام و ارزش بداند و به خودش افتخار کند، عزت نفس بالایی دارد. در این حالت نگرش مثبتی به خود و چشم انداز زندگی خود خواهد داشت و از انرژی بیشتری برای پیشرفت و رشد کردن برخوردار خواهد بود. کسانی که عزت نفس بالاتری دارند شادی و خوشحالی دیگران هم برایشان مهم است و دیگران از بودن با آنها احساس خوبی میکنند.
تأثیر چاقی بر عزت نفس پایین:
در دوران کودکی اطرافیان بخاطر حالتهای مختلف ظاهری و رفتاری کودک بازخوردهای مثبت (مثل بوسیدن، بغل کردن، کف زدن، و گفتن جملاتی مثل ” عجب کودک بانمکی”) و یا منفی (مثل “بچه بد، زشت، بی ادب، یا حالتهایی مثل هل دادن، تنبیه کردن) به او میدهند. درنتیجه حس خوشایند یا ناخوشایندی در کودک بوجود می آید. این تعریفها و تمجیدها و گاها انتقادات و تبیه های دیگران، کم کم در کودک درونی میشود طوری که خود کودک به تأیید یا عدم تأیید خود میپردازد. یعنی مرجع قضاوت بیرونی، درونی میشود. اینجاست که عزت نفس شروع به شکل گیری میکند. زمانی که فرد بتواند خود را تعریف کند و هویتی برای خود قائل باشد و نسبت به خصوصیات خوب و بدِ خود، آگاهی داشته باشد، فرد دارای عزت نفس پایین یا بالا خواهد. این حالت از طریق مقایسه خصوصیات جسمانی و ظاهری با دیگران در دوران کودکی شروع شده و به مرور زمان مقایسه های مالی، تحصیلی، خانوادگی، روانشناختی و… در فرد نهادینه میشود و به دورههای بعدی و بزرگسالی انتقال می یابد. فرد بزرگسال چاق با مقایسه خود با افراد لاغر، همان حس ناخوشایند دوران کودکی را دوباره تجربه خواهد کرد. این حس ناخوشایند انتقادِ از خود را به همراه دارد. انتقادی مخرّب که گاهاً با قضاوتی نادرست هم همراه است (مثل “من بی عرضه ام”). در این حالت خصوصیات منفی برای فرد برجسته میشود و خصوصیات مثبت نادیده انگاشته میشود. این انتقاد درونی مانند ویروسی عمل میکند طوری که به مرور فرد خود را بی لیاقت میداند. اینجاست که میگویند فرد دارای عزت نفس پایینی است. کسانی که اضافه وزن دارند و صفت چاقی برای آنها بکار میرود اگر تلاش نکنند که لاغر شوند انتقاد از خودِ آنها بیشتر خواهد بود در نتیجه عزت نفسشان پایینتر خواهد آمد. کناره گیری از درمان چاقی و منصرف شدن از ادامه روند لاغر شدن در افراد چاق شایع است و از عوامل اصلی انتقادهای بعدی فرد از خود و به تبع آن عزت نفس پایین تر خواهد بود.
پیامدهای عزت نفس پایین:
افرادی که از عزت نفس پایینی دارند، حالتها لحظه ای و شرایط فعلی خود را ملاکی، جهت ا رزیابی های خود در آینده هم قرار میدهند درنتیجه؛
- اضطراب، احساس تنهایی، افکار منفی و خودتخریبی را تجربه خواهند کرد و مستعد افسردگی خواهند بود.
- در روابط خود با خانواده و دیگران دچار مشکلاتی خواهد شد مثلاً نسبت به حرفهای دیگران حساس میشود.
- احساس سرخوردگی و ناامیدی میکنند و برای تغییر تلاشی نمیکنند.
در پایان باید خاطرنشان شد که افراد چاق نه تنها باید برای لاغر شدن تلاش کنند بلکه جهت رسیدن به عزّت نفس مطلوب باید به مشاور متخصص در مسائل مرتبط با روانشناسی مراجعه کنند. با وجود رسیدن به وزن مطلوب و ایده آل عزت نفس بالا نخواهد رفت بلکه راهکارهای عملی و علمی در جلسات مشاوره عامل تغییر است نه مطالعه چند کتاب و گوش دادن به نصیحتهای دوستان!
مهدی علی محمدی
روانشناس و مشاور خانواده
درباره نویسنده :
بدون دیدگاه